۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

پس از داوود محمدي، احدچگيني نيز توبه نامه خود را تقديم كبودوند كرد


چهره هفته احد چگيني- توابي از جنس اصلاح طلبي ابن الوقت!(تصوير بدون سيبيل مربوط به دوران اصلاحات است!)

پس از قبول توبه نامه داوود محمدي كه هوس ورود به مجلس او را به هواداري از مهدي كروبي كشانده بود اما حوادث بعد از انتخابات باعث شد كه وي طي مصاحبه اي با صدا و سيماي قزوين زير سوال بردن تلويحي كروبي و براي شركت چند باره در انتخابات مجلس مجبور به نوشتن توبه نامه و اظهار ندامت شود، احد چگيني دبير حزب اعتماد ملي در قزوين نيز طي ندامت نامه اي به شكل تلويحي از گذشته خود ابراز ندامت كرده و آمادگي خود را براي هرگونه همراهي با نيروهاي هوادار دولت ابراز كرده است.

به نظر مي رسد احد چگيني كه به دليل ريشه «كرد» خود در شوراي پيشين راه يافته بود و در آن دوران با توجه به فضاي دوم خردادي جامعه خود را عنصري اصلاح طلب نشان مي داد اكنون براي ورود به شوراي آتي شهرخود را اماده مي كند به خصوص اينكه -بر خلاف دوران خاتمي- او در اين روزها در وبلاگ خود سعي مي كند در راستاي شركت درانتخابات شوراي شهر بيشتر از شهر و كاستي هايش بنويسد تا آن شعرهاي تند و تيزي كه عليه نيروهاي به قول خود او ضد اصلاحات مي سرود.
احد چگيني كه دردوران اصلاحات خطاب به نيروهاي ضد اصلاحات و ضد 18 تيرمي سرود(نقل از وبلاگ وي):صد ناله را گيرم گرفتي چه مي كني با چشم خيسم! اين روزها مي سرايد:یا دلم مشهده یا قُم،حرم معصومه... توی این شلوغیا آدم چقد آرومه !...
وي كه در دوران اصلاحات 18 تير و آشوب هاي خياباني را اعتراض فرهيختگان مي دانست و نه فتنه! بر خلاف ان دوران كه نوشته ها و اسنادش موجود است اين روزها و در آستانه انتخابات شورا و مبهم بودن اوضاع اصلاح طلبان نوشته است:کدام شخصیت بغیر از رهبری می توانست انقلاب را از گردنه های پر خطر و صعب العبور که در پس هر صخره ای از آن گرگ فتنه ای خوابیده بود به سر منزل آرام مقصود برساند؟!

چگيني البته از ابتدانيز عنصري اصلاح طلب محسوب نمي شد زيرا جاه طلبي هاي او براي كسب سمت چيزي فراتر از آن است كه وي را در محدوده يك حزب سياسي بگنجاند و ترديدي نيست كه جناح حاكم نيز به خوبي ميداند كه اين توبه سياسي در فضاي كنوني آنچنان كه بايد واقعي نيست و براي احد چگيني كه دوره اي جزو حاميان محمد خاتمي،زماني از حلقه هواداران شيخ قدرت و زماني نيز به ظن موفقيت كروبي جزو حلقه اعتماد ملي بوده است چيزي جز ارضاي ميل قدرت و رياست، مهم نيست ,و اين توبه بيشتر ناشي از احساس انزوا و به حاشيه راندن در دوران حاكميت افراطيون راست است چنانكه احد چگيني در شعر جديدي سروده است:مانده ام در گوشه ی تُنگ بلور...من که دریا هم برایم کوچک است (وبلاگ شعرهاي احد چگينيhttp://www.ahadchegini.blogfa.com/post-86.aspx)
احد چگيني در ابراز ندامت- به زعم خود- راه درست را رفته است زيرا وي پس از اين توبه نامه كه شباهت فراواني به توبه نامه پنهاني داوود محمدي دارد با هيچكدام از افراد شاخص جناح راست تماس نگرفته است بلكه اين ابراز ارادت و توبه نامه را قبل از همه به اطلاع حامد كبودوند رسانيده است(يعني همان كسي كه در مقابل پذيرفتن توبه محمدي از سوي راست علم مخالفت را بلند كرده بود و اعتقاد داشت اين توبه ها واقعي نيست و اكنون نيز چهره اصلي رايحه خوش خدمت در قزوين است).

اين تماس تلفني چگيني بعد از توبه نامه بسيار معنا دار است زيرا كبودوند اولا از اعضاي فعال رايحه خوش خدمت يعني جناح حاكم است و از سوي ديگر عضوي در شوراي شهر! يعني همانجايي كه احد چگيني براي حضور در انجا به تاييد افرادي چون كبودوند هم به شكل غير مستقيم نياز دارد اگرچه به نظر نمي رسد رويكرد جديد اكراد اصلاح طلب نما كه به وقت تنگ آمدن قافيه به تعبير خودشان به «ستون»،«عشق» مي ورزند، مورد قبول راست افراطي استان قرار گيرداما با افزايش اعتراض هاي مردمي جنبش سبز بعيد نيست كه رايحه خوش خدمت براي جذب حداكثري عناصر مايوس اين بار سخاوت نشان دهد چنانكه كبودوند با كشيدن دست محبت بر احد چگيني تا حدودي وي را مورد محبت پدرانه خود قرار داده است.

پيش بيني مي شود طي روزهاي آتي افرادي چون رحيم سركار ،عيسي صفري و... نيز با توجه به ريشه هاي مشترك اصلاح طلب نمايي كه با چگيني دارند به انحاي مختلف تماس هايي با كبودوند (هماهنگ كننده توبه نامه ها)داشته باشند هرچند عيسي صفري قبلا با مهاجرت به تهران اين توبه نامه را به راست مستقر در تهران داده است و سمت مقبول متناسب با آن را نيز دريافت كرده است.

در ذيل مطلبي به قلم چگيني به نقل از وبلاگش از دوران حاكميت اصلاحات را مي آوريم تا ميزان اعتقاد ايشان به ستون انقلاب و روزنامه سلام كه بي ترديد عدم اعتقادش به ستون انقلاب باعث توقيف آن شد را بفهميم و بدانيم چگونه او اعتقاد به رهبري را ملاك و خط قرمز معرفي مي كند اما درهمين يادداشت دوران اصلاحات بر انجام راهپيمايي غير قانوني سالگرد 18 تير كه قطعا مورد تاييد رهبري نبوده است، تاكيد ميكند؟:
تيرماه۱۳۷۸ يادآور يكي از تلخ ترين وقايع تاريخ معاصر ايران است. واقعه اي كه هرگز از حافظه تاريخي اين ملت زدوده نخواهد شد. ۵ سال پيش در چنين روزي دانشجويان دانشگاه تهران در خوابگاه كوي دانشگاه واقع در امير آباد مورد تعرض عده اي با نام كذايي- گروه فشار -قرار گرفتند .پس از توقيف روزنامه سلام عده اي از دانشجويان به نشانه اعتراض به اين كاردر مقابل خوابگاه تحصن كردند كه با دخالت گروه فشارو حمله وحشيانه آنها به خوابگاه تعدادي از دانشجويان و مردم كشته وزخمي شدند اين واقعه از آن لحاظ براي مردم ايران تلخ و گزنده است كه در يك كلام حمله بازو به مغز بود .همانگونه كه سالروز شهادت ۴دانشجوي عزيز در ۱۶ آذر را روز دانشجو نامگذاري مي كنيم كه اتفاقا مورد اقبال عمومي نيز قرار مي گيرد بايد براي احترام به انديشه و تقبيح اين حركت نا بخردانه اين روز را گرامي داشت تا هر نابخردي بداند كه مقام و منزلت انديشه در اين سرزمين كه دانايي و كرامت برتارك تاريخ آن مي درخشد از چه شان و مرتبه اي برخوردار است.عدم صدور مجوز از سوي مراجع ذيربط براي برگزاري مراسم گراميداشت اين حادثه تلخ تاثير چنداني در كوچك جلوه دادن آن ندارد مردم به عمق اين واقعه تلخ پي برده اند اگر نتوانند آشكارا به سوگ اين روز شوم بنشينند در دل كه ميتوانند براي توهين به انديشه و عدم قدرشناسي و تقدير از مغز جامعه -دانشگاه- اشك بريزند . صداي ناله را گيرم گرفتي چه خواهي كرد باچشمان خيسم؟

http://www.ahad-chegini.com/?id=94465715 (چون ممكن است اين دست مطالب به زودي از سوي ايشان پاك شود متن اصلي را آورديم)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
وبلاگ جالبی دارین
واقعا عالی افشاگری می کنید دست مریزاد
این کبودوند نماد وافعی لجن هست
یکی از اشکالات دوران اصلاحات اجازه به میدان آمدن امثال چگینی و نخستین احمدی بود انسانهای معلوم الحال و نون به نرخ روز خور
ممنون