۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

آن روي چهره عباسپور

براي ما معلوم نشد اين عكس آقاي عباسپور نماينده عررزشي كه دريكي از نقاط متروك يه كشورغربي انداخته شده
چگونه سند وي براي
اثبات حرف هاي او عليه اصلاح طلبان است!(اگر اين عكس مال دوم خردادي ها بود متهم به تباني با غرب مي شدند) راستش ما انتظار داشتيم ايشان را در قم يا مشهد در حال خواندن دعا و نماز ببنيم چون ايشان از قديم دغدغه دين!داشته اندو به خاطرش چند دانش اموز را هم كتك زده اند
سند شماره يك(كليك كنيد و سند را در اندازه بزرگ ببينيد)
سند شماره دو(بر عكس كليك كنيد ,و در اندازه بزرگ سند را ببينيد)

به اين ميگويند سند نه عكس انداختن در غر ب و ادعاي مردم محوري
و اين مطلب فقط به اين دليل ارايه مي شود كه امثال عباسپور بفهمند اينجا علي آباد كتول نيست و قزوين است.

هرچند اين وبلاگ در حال حاضر به شدت در حال طبقه بندي اسناد و مدارك و ارايه انها در چارچوبي مشخص است اما برخي اوقات به نظر مي رسد لازم است فارغ از اين روش به كساني كه بدشان نمي آيد دستي هم به سرو گوش انها بكشيم، گوشه چشمي بياندازيم در نتيجه به درخواست آقاي ....كه اين وبلاگ را راه انداخته پاسخ مثبت مي دهيم و اين شماره را به شكل مختصر به عباسپور نماينده حامي دولت كودتا از منطقه بويين زهرا اختصاص مي دهيم.


آقاي عباسپور اين روزها مزد همراهي با دولت را گرفت و توانسته پا را از بويين زهرا بيرون بگذارد ومشغول سفر فرنگ هستند و لابد مي دانيد اين جماعت عرزشي اگرچه در پس هراتفاق پاي خارجي و غربي و اين جور چيزها را مي بينند اما در خلوت دل شان لك زده براي پابوسي غرب بنابراين عجيب نيست كه عباسپور هم به محض رسيدن به آنجا و گرفتن چند تا عكس با كاپشن بسيجي بلافاصله يكي را مثل....را پيدا كند و التماسش كند تا در وبلاگي با طرحي دخترانه اين عكس ها را بتپاند كه ملت بفهمند اوهم به محض اينكه مثل ناصر الدين شاه مي رودفرنگ ياد عمران آباداني مي افتدكه هيچ به پرو پاي اصلاح طلبان هم مي پيچيد !

و از همين روست كه مي بينيم آقاي عباسپور كه همفكرانش را به دليل شركت در كودتا به جاي درست ودرموني در غرب راهشان نمي دهند و مجبورند در اينگونه سفرها پاي رودخانه ا ي يا دم خرابه اي عكسي بگيرند،بنابر اين ايشان مثل زماني كهمعلم قران بودند يا مثل ايام انتخابات به فكر عكس انداختن دم ضريح ومسجد و امامزاده نمي افتند و براي اثبات خدمتشان به ملت، يا افتخار به جفتك پراني در مجلس و كلاس درس مي كنند يا عكس سفرشان به اروپا را نمايش ميدهند!


ازاينكه بگذريم بد نيست بدانيد كه اين آقاي عباسپور آن قديمها كه معلم بود دقيقا مثل الان بود متغيير و خشن و شايد همين ويژگي او را جزو هواداران دولت كودتا قرارداده چون درست مثل روساي كنوني خودش ان موقعي هم كه معلم بود خيلي راحت به دانش اموزان نخبه اي كه مخالف روش سياسي او بودند انگ ضد انقلاب مي زد و عينا مثل دولت كودتا هر منتقدي را ربط مي داد به مسايل جنسي و ناموسي و اين كا را هم توجيه روش هاي خشن خودش مي كرد.
سند فوق مربوط به ضرب و شتم دانش اموزي است كه در كلاس از مهندس بازرگان دفاع مي كند و آقاي عباسپور هم او را كتك مي زند نكته جالب در اين سند هم اين است كه هرچند عباسپور سعي مي كند دلايل جنسي و اخلاقي را براي دانش اموز كتك خورده بياورد اما ضمني اعتراف ميكند كه او فردي سياسي است واز همه جالب تر اينكه يكي ازخطاهاي او را نشستن كنار يكي از دانش اموزان زيبا!! (از نظر عباسپور زيبا بوده است)عنوان مي كند.(عباسپور شركت در جلسات يكي از احزاب و جا به جايي صندلي در كلاس و نشستن در كنار يك فرد زيبا را براي متهم كردن اين دانش آموز و توجيه اقدام غير اخلاق خود مي آورد) گفتني است در اين پرونده جلسه رسيدگي به تخلفات اداري حكم به بيگناهي دانش اموز مي دهد و باز هم عباسپور است كه متهم مي شود اما با رفع و روجوع گناهش در ضرب و شتم يك دانش اموز بي دفاع آن هم به خاطر عقايد سياسي اش، به دلايل سوابق انقلابي تخلف عباسپور ماستمالي مي شود(البته بعدها عباسپور در مجلس هم براي طاهرخاني نماينده تاكستان دست انداخت كه با جا خالي طاهرخاني به جاي اينكه بزند يك تو دهني هم خورد اما به اصرار از وي خواست كه هردو در جايي اين را فاش نكنند اما كمي بعد قضيه را وارونه جلوه داد و از انجايي كه خشونت را افتخار مي داند پركرد كه من طاهرخاني را كتك زده ام و اشاره نكرد كه چطوربنا بر طبع خشن خود در صحن مجلس ،آبروي منطقه اش را برده است و چطورمي خواست نماينده تاكستان را كتك بزند اماحواسش نبود كه اين بار كلاس درس نيست كه دانش اموزي بي دفاع انجا باشد كه فردي تاكستاني در برابرش قرار دارد و در نتيجه طاهرخاني با تودهني محكمي كه به عباسپور زد، حمله ناكام او را پاسخ داد.اما هيچ اشكالي ندارد بهتر است خود عباسپور با خودش خلوت كند و ببينيد كي زد و كي خوردو كي بود كه از نماينده تاكستان مي خواست اين موضوع را علني نكند!! به قول قزويني ها كار از ما ادعا از شما!!)

اين سند صرفا براي اين ارائه شده است كه مخاطبين بدانند اين وبلاگ از حيث سندو مدارك با كسي شوخي ندارد و درحال تكميل پرونده خود در مورد ديگر هواداران كودتاست و افشاي سند فوق هم براي تظلم خواهي -هرچند دير -در حق دانش اموزي است كه همين آقاي عباسپور به مدد نفوذي كه داشت ضربه روحي سختي را به او وارد كرد و براي توجيه اشتباهش انگ امور ضد اخلاقي را به او چسباند تاامروز با عكس گرفتن در كشورهاي غربي پز روحيه مردمي خود را بدهد .
************
اين وبلاگ نويسنده وبلاگ حامي عباسپور را مي شناسد اما ترجيح مي دهد اين مساله را علني نكند تا او دغدغه اي نداشته باشد و كارش را ادامه دهد !(براي عاقل يك اشاره كافي است)

۲ نظر:

ناشناس گفت...

vaghtesh hast ke abaspor ye sili mohkam be goshe to ham benavazeh
abaspor aberoye mantaghash ro bord ya to ke akshaye hamshaharihat ro be sorat dorogh montasher kardi!
aghar mard bodi webloget binam nabod
gerefti!!!!!

ناشناس گفت...

khob bayad begam ke vaghti titre in mozoo ro to balatarin didam vaghean nazaram jalb shod, elate aslish in bood ke daghighan shabihe hamin matlabo yeki az nazdiktarin dustanam dar morede yeki az moalemhaye dorane madresash vasam tarif karde bood.
alan fek mikonam dustam khab bashe , yek sat dige hatman behesh zang mizanam va esme moalemesho dobare miporsam, chon faramoosh kardam !